نظام سرمایه داری
کاپیتالیسم یا نظام سرمایهداری، نظامی اقتصادی است که در آن افراد خصوصی و نه دولت مالکیت و مدیریت شرکتها را برعهده دارند. این شرکتها برای کسب و کار با یک دیگر رقابت میکنند. آنها هستند که تعیین میکنند
مترجم: رزیتا ملکیزاده
کاپیتالیسم یا نظام سرمایهداری، نظامی اقتصادی است که در آن افراد خصوصی و نه دولت مالکیت و مدیریت شرکتها را برعهده دارند. این شرکتها برای کسب و کار با یک دیگر رقابت میکنند. آنها هستند که تعیین میکنند چه محصولاتی را میخواهند تولید کنند و چه مقدار بایستی هزینه نمایند و کجا آنها را به فروش رسانند. شرکتها تمام این کارها را به منظور به دست آوردن سود برای صاحبان خود انجام میدهند. افرادی که از پول خود جهت راه اندازی شرکت و یا ادارهی شرکتی استفاده میکنند را کاپیتالیست یا سرمایه دار مینامند.
با وجود آن که شکل خالص و حقیقی نظام سرمایه داری وجود ندارد و دولتها به طرق مختلفی اقتصاد را تحت کنترل دارند، اما این نظام، به عنوان معروفترین سیستم اقتصادی باقی مانده است. در ایالات متحده، دولت خود را تا آن جا که امکان دارد از اقتصاد دور نگاه داشته اما در برخی کشورهای اروپایی کنترل اقتصادی بسیار وسیعتر است. سایر نامهای نظام سرمایه داری، نامهای اقتصاد بازار آزاد یا سرمایه گذاری آزاد را شامل میشود.
شرکتها و خانوارها گردهماییهایی را در بازارها تشکیل میدهند. آنها کالا، خدمات و مشاغلی (کار) را با یک دیگر مبادله میکنند. بازار محلی است که مردم کالاهای خود را خریداری میکنند و به فروش میرسانند. در یک جامعه سرمایه داری، قیمت کالاها، خدمات و کار توسط عرضه و تقاضا تعیین میشود. در صورتی که افراد زیادی تمایل به خرید محصولی خاص داشته باشند، قیمت آن محصول افزایش خواهد یافت. محصولاتی که به صورت تولید انبوه میباشند، معمولاً قیمت پایینتری دارند.
دیگر ویژگی مهم سرمایه داری رقابت است. بسیاری از شرکتها ممکن است یک نوع محصول به فروش برسانند. شرکتها سعی خواهند کرد محصولات را با قیمتی ارزانتر به فروش برسانند تا بدین ترتیب بتوانند مصرف کنندگان را متقاعد سازند که محصولات آنها را خریداری نمایند. شرکتهایی که قادر به رقابت نباشند اغلب تعطیل میشوند.
همین مورد را میتوان در خصوص دستمزد عنوان کرد. در برخی موارد صاحبان شرکتها مجبورند برای به استخدام در آوردن افراد، پول بیشتری به آنها دهند. در موارد دیگر دستمزد پایین اغلب در مناطقی وجود دارد که تعداد کارگران بیش از میزان مورد نیاز باشد.
دولت بایستی اطمینان حاصل کند که رقابت کافی جهت پایین نگاه داشتن قیمتها و بالا نگاه داشتن کیفیت وجود دارد. چنانچه تنها چند شرکت معدود محصولاتی را تولید کنند، ممکن است توافق نمایند قیمتها را بالا نگاه دارند. در صورت داشتن حق انحصاری، چنانچه تنها یک شرکت کالا و خدماتی را ارائه کند که مورد نیاز همه است، آن شرکت میتواند قیمت را تعیین نماید.
در نیمه دوم قرن نوزدهم شرکتهای بزرگ با غلبه بر شرکتهای کوچکتر، شروع به بزرگ و بزرگتر شدن کردند. به زودی این شرکتهای به اصطلاح ائتلافی قدرت زیادی یافتند و بازار و قیمتها را در دست گرفتند. در آغاز قرن بیستم، ایالات متحده قانونی را وضع کرد که در آن به بقای شرکتهای کوچکتر کمک میکرد.
رهبران مشاغل اغلب اهمیتی به پیامدهایی که تصمیماتشان ممکن است بر جامعه وارد سازند، نمیدهند. به عنوان مثال، کارخانهای ممکن است با ریختن آب کثیف به درون رودخانه، موجب آلوده شدن آن شود. این وظیفه سازمانهای دولتی است که اطمینان حاصل کنند این اتفاق رخ نخواهد داد.
وضعیت اقتصادی تمام مدت یکسان نخواهد بود. به طور معمول، همیشه دورههایی از رونق و کسادی وجود دارد. گاهی اوقات اقتصاد یک کشور در شرایط خوبی به سر میبرد، همه پول کافی در اختیار داشته و مقدار زیاد کالا تولید میشود. از سوی دیگر ممکن است سالهایی را شاهد باشیم که افراد بیکار بسیاری در آن بوده و کارخانجات قادر به فروش محصولات خود نیستند. دورهی رونق یا کسادی بازرگانی، اقتصاد را در چهار مرحله نشان میدهد.
بعضی کارشناسان معتقدند که دولت بایستی ثبات اقتصادی را ایجاد کرده و به آن در شرایط سخت کمک نماید. دولت بایستی مالیاتها را کاهش داده و نرخهای بهره را افزایش دهد تا مردم بتوانند به راحتی وام دریافت کنند.
در کشورهای سرمایهداری بعضی بسیار ثروتمند بوده و قادرند هرآنچه دوست دارند خریداری نمایند. سایر افراد پول کمی در اختیار داشته و برای زندگی نیاز به پوشاک، خوراک و سرپناه دارند. بسیاری از کشورهای اروپایی دارای نظامی هستند که در آن دولت به افراد فقیر کمک کرده و افراد ثروتمند بایستی مالیات بیشتری بپردازند. این سیستم را اقتصاد بازار اجتماعی نامند.
انقلاب صنعتی تغییراتی را در اقتصاد بسیاری از کشورها ایجاد کرد. صاحبان کارخانهها دیگر تمایل نداشتند که دولت تجارت آنها را تحت کنترل خود داشته باشد. آنها خواستار آن بودند که شرکتهایشان را خودشان اداره نمایند. این تفکر تحت عنوان اقتصاد آزاد که به معنای «آزادی کسب و کار» است، شناخته شد. آدام اسمیت اقتصاددان انگلیسی در کتاب خود تحت عنوان «ثروت ملل» توضیح میدهد که اقتصاد آزاد چگونه بایستی باشد. بریتانیای کبیر نخستین کشوری بود که قانون خود را تغییر داد و اجازه تجارت آزاد را صادر نمود.
در طول این دوره کشورها، محصولات و کالاهای بیشتر و بیشتری تولید کرده و بسیاری از سرمایهداران به ثروت رسیدند. با این حال، کارگران عادی پول زیادی به دست نیاورده و مجبور بودند بالغ بر 16 ساعت در روز و گاهی در محیط کار پرخطر کار کنند. این مشکلات منجر به ایجاد اتحادیههای کارگری شد که از حقوق کارگران حمایت میکردند. نظام سرمایهداری تقریباً در طول رکود و بحران اقتصادی دهه 1930 درهم شکسته شد. بسیار از بانکها، کارخانجات و فروشگاهها مجبور به تعطیلی شدند و میلیونها نفر کار خود را از دست دادند. بسیاری از افراد اعتقاد خود را به نظام سرمایه داری از دست دادند. در نتیجه جان مینارد کینز اقتصاددان بریتانیایی عنوان کرد که دولت بایستی به منظور مقابله با این بحران اقتصادی کاری انجام دهد. در اواسط قرن نوزدهم سوسیالیسم به شهرت رسید. کارل مارکس آلمانی عنوان کرد که دولت بایستی اقتصاد را کنترل نموده و آن را در دست گیرد. در واقع دولت بایستی تمام زمین، کارخانجات و شرکتها را تحت مالکیت خود درآورد. در یک اقتصاد سوسیالیستی دولت تلاش میکند پول را به طور مساوی بین کارگران تقسیم کند. بسیاری از کشورها از این تفکرات سوسیالیستی که بعدها سبب به وجود آمدن کمونیسم شد، استقبال کردند.
نظام سرمایهداری تقریباً در طول رکود و بحران اقتصادی دهه 1930 درهم شکسته شد. بسیار از بانکها، کارخانجات و فروشگاهها مجبور به تعطیلی شدند و میلیونها نفر کار خود را از دست دادند. بسیاری از افراد اعتقاد خود را به نظام سرمایه داری از دست دادند. در نتیجه جان مینارد کینز اقتصاددان بریتانیایی عنوان کرد که دولت بایستی به منظور مقابله با این بحران اقتصادی کاری انجام دهد. در آمریکا فرانکلین دی روزولت برنامهای را تحت عنوان «معامله نو» معرفی کرد که به آمریکاییهایی که در آن دورهی سخت به کمک نیاز داشتند، کمک نمود.
امروزه نظریه کینز به طور گسترده پذیرفته شده است و کشورهای مدرن، سرمایهداری را با نوعی کنترل دولتی در هم آمیختهاند. در این برنامه دولت صنایعی مانند چاههای نفت، بانکها و خطوط هوایی که برای اقتصاد کشور مهم هستند را تحت مالکیت خود قرار میدهد. بسیاری از مردم فکر میکنند که اقتصاد بازار آزاد بایستی همچنان باقی بماند، اما دولت بایستی بر آن نظارت داشته باشد.
منبع مقاله :
برگرفته از سایت اینگیلیش آنلاین
با وجود آن که شکل خالص و حقیقی نظام سرمایه داری وجود ندارد و دولتها به طرق مختلفی اقتصاد را تحت کنترل دارند، اما این نظام، به عنوان معروفترین سیستم اقتصادی باقی مانده است. در ایالات متحده، دولت خود را تا آن جا که امکان دارد از اقتصاد دور نگاه داشته اما در برخی کشورهای اروپایی کنترل اقتصادی بسیار وسیعتر است. سایر نامهای نظام سرمایه داری، نامهای اقتصاد بازار آزاد یا سرمایه گذاری آزاد را شامل میشود.
ویژگیهای نظام سرمایه داری
در یک نظام سرمایه داری خانوارهای دارای مشاغل خصوصی و آزاد، نیاز به خرید کالا دارند. آنها این کالاها را از درآمد خود، خریداری میکنند. بعضی خانوارها بیشتر از سایرین درآمد دارند. گاهی اوقات تنها یکی از اعضای خانواده دارای شغل است و در مواقع دیگر هم زن و هم شوهر به سر کار میروند. در این صورت پول بیشتری برای خرید کالا در اختیار دارند. این امر جنبهی تقاضای اقتصاد را نشان میدهد. افرادی که از پول خود جهت راه اندازی شرکت و یا ادارهی شرکتی استفاده میکنند را کاپیتالیست یا سرمایه دار مینامند. از سوی دیگر، شرکتها و تجارت خانهها کالاها و خدماتی را برای خانوارهای شاغل در بخش خصوصی فراهم میسازند. آنها کالاهایی را تولید میکنند که فکر میکنند مصرف کنندگان بخواهند آنها را خریداری کنند. برای این کار آنها به کارگرانی جهت تولید این کالاها و خدمات نیاز دارند. این بخش جنبه عرضهی اقتصادی را نشان میدهد.شرکتها و خانوارها گردهماییهایی را در بازارها تشکیل میدهند. آنها کالا، خدمات و مشاغلی (کار) را با یک دیگر مبادله میکنند. بازار محلی است که مردم کالاهای خود را خریداری میکنند و به فروش میرسانند. در یک جامعه سرمایه داری، قیمت کالاها، خدمات و کار توسط عرضه و تقاضا تعیین میشود. در صورتی که افراد زیادی تمایل به خرید محصولی خاص داشته باشند، قیمت آن محصول افزایش خواهد یافت. محصولاتی که به صورت تولید انبوه میباشند، معمولاً قیمت پایینتری دارند.
همین مورد را میتوان در خصوص دستمزد عنوان کرد. در برخی موارد صاحبان شرکتها مجبورند برای به استخدام در آوردن افراد، پول بیشتری به آنها دهند. در موارد دیگر دستمزد پایین اغلب در مناطقی وجود دارد که تعداد کارگران بیش از میزان مورد نیاز باشد.
دولت چگونه اقتصاد را تحت نظارت قرار میدهد
در جهان امروزی، دولتها به طرق خاصی در اقتصاد دخالت داشته و اغلب تصمیمات اقتصادی بر عهده رهبران است.دولت بایستی اطمینان حاصل کند که رقابت کافی جهت پایین نگاه داشتن قیمتها و بالا نگاه داشتن کیفیت وجود دارد. چنانچه تنها چند شرکت معدود محصولاتی را تولید کنند، ممکن است توافق نمایند قیمتها را بالا نگاه دارند. در صورت داشتن حق انحصاری، چنانچه تنها یک شرکت کالا و خدماتی را ارائه کند که مورد نیاز همه است، آن شرکت میتواند قیمت را تعیین نماید.
در نیمه دوم قرن نوزدهم شرکتهای بزرگ با غلبه بر شرکتهای کوچکتر، شروع به بزرگ و بزرگتر شدن کردند. به زودی این شرکتهای به اصطلاح ائتلافی قدرت زیادی یافتند و بازار و قیمتها را در دست گرفتند. در آغاز قرن بیستم، ایالات متحده قانونی را وضع کرد که در آن به بقای شرکتهای کوچکتر کمک میکرد.
رهبران مشاغل اغلب اهمیتی به پیامدهایی که تصمیماتشان ممکن است بر جامعه وارد سازند، نمیدهند. به عنوان مثال، کارخانهای ممکن است با ریختن آب کثیف به درون رودخانه، موجب آلوده شدن آن شود. این وظیفه سازمانهای دولتی است که اطمینان حاصل کنند این اتفاق رخ نخواهد داد.
وضعیت اقتصادی تمام مدت یکسان نخواهد بود. به طور معمول، همیشه دورههایی از رونق و کسادی وجود دارد. گاهی اوقات اقتصاد یک کشور در شرایط خوبی به سر میبرد، همه پول کافی در اختیار داشته و مقدار زیاد کالا تولید میشود. از سوی دیگر ممکن است سالهایی را شاهد باشیم که افراد بیکار بسیاری در آن بوده و کارخانجات قادر به فروش محصولات خود نیستند. دورهی رونق یا کسادی بازرگانی، اقتصاد را در چهار مرحله نشان میدهد.
در کشورهای سرمایهداری بعضی بسیار ثروتمند بوده و قادرند هرآنچه دوست دارند خریداری نمایند. سایر افراد پول کمی در اختیار داشته و برای زندگی نیاز به پوشاک، خوراک و سرپناه دارند. بسیاری از کشورهای اروپایی دارای نظامی هستند که در آن دولت به افراد فقیر کمک کرده و افراد ثروتمند بایستی مالیات بیشتری بپردازند. این سیستم را اقتصاد بازار اجتماعی نامند.
تاریخچه نظام سرمایه داری
سرمایه داری از زمانهای قدیم وجود داشته است. اما در قرون پانزدهم و شانزدهم و با رشد تجارت، صنعت و بانکداری اهمیت خود را بدست آورد. تا سالهای دهه 1700 دولتها مردم خود را به کسب درآمد بیشتر با فروش کالاهای خود به سایر کشورها تشویق میکردند. کالاهای وارداتی گرانتر شدند تا بدین ترتیب دولت بتواند محصولات خود را به فروش برساند. این وضعیت تحت عنوان مرکانتیلیسم یا بازارگرایی شناخته شد.انقلاب صنعتی تغییراتی را در اقتصاد بسیاری از کشورها ایجاد کرد. صاحبان کارخانهها دیگر تمایل نداشتند که دولت تجارت آنها را تحت کنترل خود داشته باشد. آنها خواستار آن بودند که شرکتهایشان را خودشان اداره نمایند. این تفکر تحت عنوان اقتصاد آزاد که به معنای «آزادی کسب و کار» است، شناخته شد. آدام اسمیت اقتصاددان انگلیسی در کتاب خود تحت عنوان «ثروت ملل» توضیح میدهد که اقتصاد آزاد چگونه بایستی باشد. بریتانیای کبیر نخستین کشوری بود که قانون خود را تغییر داد و اجازه تجارت آزاد را صادر نمود.
در طول این دوره کشورها، محصولات و کالاهای بیشتر و بیشتری تولید کرده و بسیاری از سرمایهداران به ثروت رسیدند. با این حال، کارگران عادی پول زیادی به دست نیاورده و مجبور بودند بالغ بر 16 ساعت در روز و گاهی در محیط کار پرخطر کار کنند. این مشکلات منجر به ایجاد اتحادیههای کارگری شد که از حقوق کارگران حمایت میکردند. نظام سرمایهداری تقریباً در طول رکود و بحران اقتصادی دهه 1930 درهم شکسته شد. بسیار از بانکها، کارخانجات و فروشگاهها مجبور به تعطیلی شدند و میلیونها نفر کار خود را از دست دادند. بسیاری از افراد اعتقاد خود را به نظام سرمایه داری از دست دادند. در نتیجه جان مینارد کینز اقتصاددان بریتانیایی عنوان کرد که دولت بایستی به منظور مقابله با این بحران اقتصادی کاری انجام دهد. در اواسط قرن نوزدهم سوسیالیسم به شهرت رسید. کارل مارکس آلمانی عنوان کرد که دولت بایستی اقتصاد را کنترل نموده و آن را در دست گیرد. در واقع دولت بایستی تمام زمین، کارخانجات و شرکتها را تحت مالکیت خود درآورد. در یک اقتصاد سوسیالیستی دولت تلاش میکند پول را به طور مساوی بین کارگران تقسیم کند. بسیاری از کشورها از این تفکرات سوسیالیستی که بعدها سبب به وجود آمدن کمونیسم شد، استقبال کردند.
نظام سرمایهداری تقریباً در طول رکود و بحران اقتصادی دهه 1930 درهم شکسته شد. بسیار از بانکها، کارخانجات و فروشگاهها مجبور به تعطیلی شدند و میلیونها نفر کار خود را از دست دادند. بسیاری از افراد اعتقاد خود را به نظام سرمایه داری از دست دادند. در نتیجه جان مینارد کینز اقتصاددان بریتانیایی عنوان کرد که دولت بایستی به منظور مقابله با این بحران اقتصادی کاری انجام دهد. در آمریکا فرانکلین دی روزولت برنامهای را تحت عنوان «معامله نو» معرفی کرد که به آمریکاییهایی که در آن دورهی سخت به کمک نیاز داشتند، کمک نمود.
امروزه نظریه کینز به طور گسترده پذیرفته شده است و کشورهای مدرن، سرمایهداری را با نوعی کنترل دولتی در هم آمیختهاند. در این برنامه دولت صنایعی مانند چاههای نفت، بانکها و خطوط هوایی که برای اقتصاد کشور مهم هستند را تحت مالکیت خود قرار میدهد. بسیاری از مردم فکر میکنند که اقتصاد بازار آزاد بایستی همچنان باقی بماند، اما دولت بایستی بر آن نظارت داشته باشد.
منبع مقاله :
برگرفته از سایت اینگیلیش آنلاین
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}